روایتی از مادر یک شهید گمنام/مداحی و متن شبای جمعه که می شه
دریافت
شهید گمنام/شبای جمعه که می شه
شبای جمعه که می شه
دلا بهونه می گیره
هر کی میاد سر یه بند
ازش نشونه می گیره
یکی سر قبر پدر
یکی کنار مادرش
یکی کنار خواهر و
یکی پیش برادرش
اما یه مادر،غمگین و آرام
میاد کنار،شهید گمنام
((آه و واویلا))
یه جعبه خرما برای
فاتحه خونی میاره
آروم میاد میشینه با
سر روی سنگش می ذاره
می گه تو جای بچمی
گوش بده به حرفای من
از بس که اینجا اومدم
درد اومده پاهای من
آخر نگفتی،کسی را داری
یا که مثل من،بی کس و کاری
((آه و واویلا))
مگه تو مادر نداری
برای تو گریه کنه
غروب پنج شنبه بیاد
به قبر تو تکیه کنه
غصه نخور من مادرت
منم همیشه باورت
نمی ذارم تنها بشی
مدام میام بالا سرت
از تو چه پنهون،یه بچه دارم
چند سال از اون،خبر ندارم
((آه و واویلا))
آخ که دلم برات بگه
از پسرم یه خاطره
لحظه جبهه رفتنش
ساعتی که می خواست بره
از اون لباس خاکی و
از اون کلام آخرش
هرقدمی می رفت جلو
نگاه می کرد پشت سرش
دیگه نیومد،رفت ناپدید شد
چشام به درب،خونه سپید شد
((آه و واویلا))
دیگه ازون روز تاحالا
منتظر زنگ درم
بس که دلم شور میزنه
نصف شب از خواب می پرم
کاش که بود و نگاه می کرد
یزید سرش رفت بالادار
سزای اعمالش رو دید
لکه ننگ روزگار
من مطمئنم،الان اگر بود
سرگرم شادی،ازین خبر بود
((آه و واویلا))
اون شبی که نشون می داد
صدام چشاش و بسته بود
رفتم تو فکر روزی که
دل مارو شکسته بود
روزایی که می خندید و
خونه ها رو خراب می کرد
روزایی که با توپ و تانک
دل مارو کباب می کرد
روزایی که مثل یه گرگ
مارو تو غم سهیم می کرد
روی گلا پا می گذاشت
بچه ها رو یتیم می کرد
روزایی که نمک می ریخت
رو زخم داغ پدرا
داغ برادر می گذاشت
رو جیگر برادرا
الحمدلله ،دعام اثر کرد
سوی جهنم،عزم سفر کرد
(( شهید گمنام))
بسه دیگه خسته شدی
دوباره خیلی حرف زدم
با اینکه قول داده بودم
امّا بازم گریه شدم
خدانگهدار پسرم
فعلاً ازت جدا میشم
شاید مسافرم بیاد
زشت تو خونه نباشم
با صد امید و آرزو
مادر مفقود الاثر
بلند شد از کنار قبر
شاید براش بیاد خبر
چند سال مادر،کارش همینه
خبر نداره،بچش همینه
((آه و واویلا))
نوشته شده توسط گروه فرهنگی جوان شیعه
وبلاگ یک بچه آهو
- يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ب.ظ
خیلی عالی بود این مداحی من هر وقت گوش کنم زمزمه می کنم گریه می کنم با این مداحی خدا به همه مادرا که بچه هاشونو از دست دادن صبر بده دسته گل های جوان شون پرپر شد تا ی عده دیگه بیا تو رفاه و اسایش زندگی کنن